همان گونه که مشاهده میشود، هجویری شهادت و فنای فی الله را از خصوصیاتبارز امام حسین(ع) میشمارد و این برداشت در شعر شاعر و عارف بزرگ قرن پنجمحکیم ابوالمجد مجدود آدم سنایی، غزنوی نیز راه مییابد. سنایی یکی از بزرگ ترینشاعران پارسی گوی است که برای نخستین بار مفاهیم عرفانی را وارد شعر فارسی کرد.وی در شعری در مدح رسول اکرم(ص) میسراید:
بارگاه او دو در دارد که مردان در روند
یک اندر کوفه یابی و دگر در کربلا
سنایی، معتقد است که راه دین راهی سخت و طاقت فرساست و انسان به حکمآن که در الست به «الست بربکم» «بلی» گفت باید تن به سختیهای کرب و بلا سپارد وچون حسین(ع) خون از گلویش او جاری گردد:
خرمی چون باشد اندر راه دین کز بهر حق
خون روان گشتست از حلق حسین در کربلا
از برای یک بلا کاندر ازل گفتست جان
تا ابد اندر دهد مرد بلی تن در بلا
تاثیر نمادین نام امام حسین(ع) در همان دورههای اول شعر عرفانی در این شعرحکیم سنایی بسیار زیبا نمود مییابد:
دین، حسین توست. آز و آرزو ،خوک و سگست
تشنه این را میکشی و آن هر دو را میپروری
بر یزید و شمر ملعون چون همی لعنت کنی
چون حسین خویش را شمر و یزید دیگر
در این بیتها، حکایت دل هجران کشیده به امام حسین تشبیه شده و فراق، چونیزید راه را بر دل بسته است. اما اگر چه فراق دل را به شهادت میرساند، اما ثمرة اینشهادت که به ظاهر نیستی است، حیات جاویدان است که در غیب رخ مینماید. به دیگرسخن، لازمة حیات طیبه شهادت است و تا دل چون حسین در بیابان کرب و بلا شهیدنشود و دست از هر آنچه مادیت است، نکشد به وصال و بقای راستین نمیرسد. اینشهادت ظاهری معادل با حیات جاوید است:
(و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون)
اسارت در ملک عشق آزادی است و رهایی از هر چه تعلق است و شهادت پروازیعاشقانه، تا لقاء الله است:
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک روحان عاشق
پرندهتر ز مرغان هوایی
کجایید ای شهان آسمانی
بدانسته فلک را ره گشایی
بزرگانی چون فرید الدین عطار نیشابوری و شیخ مصلح الدین سعدی نیز به نامامام حسین(ع) اشارت داشتهاند، او را مدح گفتهاند:
ای گوهر کان فضل و دریای علوم
وز رای تو در درج گردون منظوم
بر هفت فلک ندید و بر هشت بهشت
نه چرخ چو تو پیش رود معصوم
اما به هر روی تا این دوره معنای نمادین کربلا و امام حسین(ع) عمدتا در مفهومرها کردن امیال نفسانی و شهادت برای قرب به حق به کار میرفته است. در اواخر ایندوره کم کم رابطه عشق و کربلا نمود مییابد.
رابطه نمادین عشق و حسین در اشعار سدههای میانی (قرن هشتم تایازدهم)
سیف فرغانی، یکی دیگر از شاعران عارف است که قصیدهای بسیار زیبا دربارةواقعه کربلا دارد:
ای قوم در این عزا بگریید
بر کشته کربلا بگریید...
سیف در پایان قصیدة «گریستم بر امام حسین» را چون ابر رحمتی میداند کهگناهان را از صفحه دل پاک میکند:
اشک از پی چیست تا بریزید
چشم از پی چیست تا بگریید
تا شسته شود کدورت دل
یکدم ز سر صفا بگریید
نسیان گنه صواب نبود
کردید بسی خطا بگریید
وز بهر نزول غیث رحمت
چون ابر گه دعا بگریید
باران نیز یکی از واژههای نمادین عرفانی است که در این جا با اشک ریختن برایامام حسین(ع) پیوند خورده است.
نورالدین عبدالرحمن جامی، یکی از شاعران و عارفان بلند مقام سدة نهم هجریاست که در عرفان نظری، پایهای بلند دارد. او حسین(ع) را الگوی عاشقان میداند ومعتقد است هر عاشقی را فرض عین است که به دیدار مرقد او بشتابد تا راه و رسم عاشقیرا از وی بیاموزد:
کردم ز دیده پای سوی مشهد حسین
هست این سفر به مذهب عشاق فرض عین
از این دوره به بعد اندک اندک نام امام حسین(ع) با عشق گره خورد و شاعرانعشق راستین را در حادثة پر شکوه عاشورا تصویر کردند.
محتشم کاشانی، شاعر بزرگقرن دهم هجری مرثیه سرایی دربارة امام حسین(ع) را به اوج خود رسانید، تا آنجا کهاشعارش زیب تکیه و مساجد شده است. محتشم در بخشی از ترکیب بند مشهور خودرابطة عشق و امام حسین را به آغاز خلقت پیوند میزند:
بر خوان غم چو عالمیان را صلا زدند
اول صلا به سلسلهی انبیا زدند
نوبت به اولیا چون رسید آسمان تپید
ز آن ضربتی که بر سر شیر خدا زدند
پس آتشی ز اخگر الماس ریزهها
افروختند و در حسن مجتبی زدند
و آنگه سرادقی که فلک را نبود
کندند از مدینه و در کربلا زدند...
در اشعار این دوره، واژههایی چون: بزم الست، سلطان عشق، قالو بلی، و... بسیار بهچشم میخورد، اما نگاهی کاملاً عارفانه و عاشقانه به حادثة کربلا را باید در اشعار «عمانسامانی» جست و جو کرد
موضوعات مرتبط: ادبی
برچسب : نویسنده : danashamuzi بازدید : 221